راز نادیدنی های زندگی

ملوانان و کشتیرانانی که با تجربه هستند و کوه یخ را می شناسند. وقتی از دور کوه یخ را می بینند٬ چون می دانند هفتاد درصد ازکوه یخ در زیر آب و سی درصد آن بالای آب است فاصله خود را به درستی با آن تنظیم می کنند.

ولی آنهایی که کوه یخ را نمی شناسند فاصله خود را با نوک کوه و سی درصدی که پیداست تنظیم می کنند. لذا کشتی قبل از رسیدن به قسمت نمایان کوه یخ٬ به قسمت پایین کوه اصابت می کند.

این خاصیت در بسیاری از پدیده ها مصداق دارد.

پیام کوتاه یخ این است:

هنر در دیدن نادیدنی هایی است که عموما هفتاد درصد هر امری را تشکیل می دهد.

خود را باور کنید!

همه ی روانشناسان می گویند که ما باید به خود ایمان بیاوریم و این کاملا منطقی است.

اما قبل از آنکه به خود ایمان بیاوریم باید حرفهای خود را باور کنیم.

وقتی صحبت از قول و تعهد به میان می آید بسیاری از انسانها ضعیف و بی اراده می شوند.

می گویند که فلان کار را انجام خواهند داد و لی نمی دهند. فقط تعهداتی را می پذیرند که از عهده آن بر می آیند.

اگر لازم است کمتر قول بدهید و کمتر تعهد کنید٬ اما اگر چنین کردید به تعهدات خود پایبند بمانید. بتدریج قول شما قانون شما خواهد شد و آن وقت است که واقعا به خودتان ایمان خواهید آورد.

آدم ها از آواز خواندن در زیر باران ترانه ها می سازند اما در زندگی واقعی وقتی خیس می شوند٬ غر می زنند.

انسان امروز، ارزشی بی اندازه برای راحتی و آسایش خود قائل شده است!

بخش اعظم استرس ها و نگرانی های ما ناشی از همین اعتیاد ما به آسایش و راحت طلبی است.راحتی بیش از اندازه، کسالت به بار می آورد.

انباشتن مغز با این بایدها و نبایدها به بی تحرکی مغز می انجامد. هر چه کمتر برای نوع زیستن و احساسات خود، قانون وضع کنید، را حت تر می توانید در مقابل، واکنش نشان دهید و همه ما در زندگی با ناملایمت روبه رو می شویم، مورد انتقاد قرار می گیریم، طرد می شویم، خسته و بی پول می شویم.

وقتی روزهای بعد از راه می رسند آنها را به عنوان بخشی از فرآیند زندگی می پذیریم.

هر چه باشد زندگی، تنوع هم می خواهد! نکته دیگر اینکه کارآیی شهامت غالبا بیشتر از هوش است و این بعضی ها را آزار می دهد.

این را به عنوان یک اصل بپذیرید، " پاداشها همیشه نصیب کسانی می شود که یا شهرت خود را به مخاطره انداخته اند، یا پول خود را و یا هر دو را. "

نتیجه: شهامت به معنی فقدان ترس نیست. شهامت عمل کردن علی رغم ترس است.

کسانی که در زندگی هیچ کاری انجام نمی دهند درست به اندازه کسانی که دست به مخاطرات بزرگ می زنند، می ترسند. تنها فرقش این است که گروه اول از چیزهای کوچک و پیش پا افتاده می ترسند.

حال که قرار بر ترسیدن است چرا از چیزهای بزرگ نترسیم؟

آیا فقط از آنهایی درس گرفته اید که تحسینتان کرده اند و دلسوزتان بوده اند؟ و آیا درس نگرفته اید از آنانی که طردتان کرده اند و رو در رویتان ایستاده اند؟

اغوا کننده است که انسان خود را در محاصره دوستان و همکارانی ببیند که حرفهای دلخواه او را می زنند و تاییدش می کنند.

با این ترتیب وقتی اوضاع به هم می ریزد دست کم کسانی هستند که به او بگویند: تقصیر تو نیست! اما چه خوب است کسانی هم باشند که ما را به مبارزه بطلبند.

از جایی شروع کنید! از کجا؟؟ از اصل نظافت دفتر!!

دانایان با عمل زندگی می کنند و نه با اندیشه عمل.

هنری فورد می گوید: شما نمی توانید با قصد انجام یک کار ، به شهرت برسید!

آیا هیچ وقت با این صحنه مواجه شده اید؟ در خانه یا دفتر کار پشت میزتان نشسته اید که تلفن زنگ می زند. دوستتان می خواهد شماره تلفنی به شما بدهد: لطفا یک لحظه گوشی را نگه دار تا یک مداد پیدا کنم، در جستجوی یک مداد شروع می کنید به زیرو رو کردن خرت و پرتهای روی میز.... کوهی از نسخه های نامه های بایگانی نشده و کتاب و ... میخی را می بینید و فعلا روی گچ دیوار شماره تلفن را یادداشت می کنید و گوشی را می گذارید.

بعد به خودتان می گویید :.............

حالا که تبلیغات بیمه را پیدا کرده ام بهتره آنها را در یک جا توی یک پوشه بگذارم . یک پوشه برای قبوض آب و برق درست کنم و دفعتا می بینید که به کار افتاده اید . ناگهان به خود می آیید و می گویید من هم می توانم یک دفتر کار تمیز داشته باشم . نیرویی در درونتان شکل می گیرد و بلافاصله شروع به برنامه ریزی می کنید ، پس دیدید که شما ناخواسته ، ماموریتی به خود داده اید که بسیار بزرگتر از پیدا کردن یک مداد است . حالا در صدد ساختن تمیزترین دفتر کار جهان هستید ! این اصل که نام آن را " اصل نظافت دفتر" می گذاریم در زمینه های دیگری همچون نوشتن گزارشها ، پرداخت مالیات ، انجام درکار را شروع کرده باشیم . کافی است که بی هیچ مقدمه ای کار را شروع کنید تا انرژی و نشاط را در درون خود احساس کنید ، اما ما غالبا به اشتباه می گوییم : " وقتی انرژی لازم را پیدا کنم ورزش صبگاهی را آغاز خواهم کرد ! نه ! انرژی و اشتیاق لازم برای هر کار ، زمانی بدست می آید که آن را آغاز کرده باشید. "

بهترین راه شروع کردن٬ شروع کردن است.



 قدرتمند و پیروز باشید.



علاج واقعه

علاج واقعه قبل از وقوع آن.

" این مطلب تکراری است اما برای نوشتن مطالب به یادآوری آن نیاز داریم."

کمتر کسی است که فروید و نظریه راوانکاوی او را نشناسد. یکی از موضوعات با ارزشی که فروید برای ما به ارث گذاشته مبحث مکانیسم های دفاعی است. همه ی ما می دانیم که ذهن ما انسانها دارای سه بخش است.

بخش اول خود آگاه: محل نگهداری موضوعاتی که به آنها وقوف کامل داریم. مانند: نام و نام خانوادگیمان.

بخش دوم نیمه  خودآگاه: محل نگهداری موضوعاتی که با کمی تلاش و تفکر به آنها واقف می شویم. مانند: سالروز تولد یک دوست.

و اما بخش سوم ناخودآگاه: قسمتی که به راحتی قابل دسترسی نیست. و نقش مهم را در زندگیمان بازی می کند. ناخودآگاه جایی است که تعارضات انسان به آنچه پناه برده و ذهن را از شر آنها خلاص می کند.

اگرذهنمان دوست نداشته باشد به چیزی فکر کند آن را بلافاصله به ناخودآگاه می فرستد و فروید معتقد است استرس و اضطراب زمانی پدیدار می شود که این موضوعات قصد خارج شدن از ناخودآگاه را دارند. دراین هنگام فرد برای مصون ماندن از اضطراب مکانیسم های دفاعی را به کارمی گیرد.

 و من قصد دارم یکی از این مکانیسم ها را برای دوستان و همراهان عزیز عصرموفقیت شرح دهم تا به خوبی و به جا از آنها استفاده کنند.

ولی چند موضوع را باید قبل از آن مطرح کنم:

۱: چرا می خواهید بااین مکانیسم ها آشنا شوید؟ بعد که آنها را بخوانید پیش خودتان فکر می کنید٬ «خوب این کار را خودمان همیشه می کنیم» ٬ بله کاملا درست است این کاری است که همیشه می کنیم اما بدون آگاهی٬ ولی از این به بعد یاد می گیرید آگاهانه و به خواست خودتان از این مکانیسم استفاده کنید.  

۲: در روانکاوی شناخت موضوع نصف راه درمان است.

۳: زمانی فرد دچار بیماری روانی می شود که تعادل نیروها در بدن مختل شود و استفاده نابه جا از مکانیسم ها و استفاده بیش از حد آنها نیز یکی از دلایل بماری روانی است.

پس می خواهیم شما دوستان عزیز بدانید که زمانیکه تعادلتان به هم خورده و احساس می کنید اختلالی درخلقتان یا منشتان پیش آمده یکی از دلایل آن استفاده نابه جا از مکانیسم ها است.

و شناخت مکانیسم ها کمک می کند علاج واقعا قبل از وقوع کنید.

امروز یک مکانیسم دفاعی فوق العاده کمک کننده را معرفی می کنم.

مکانیسم انکار ( Danial ):

این مکانیسم به دو صورت مورد استفاده قرار میگیرد:

1: انکارموضوع: یعنی موضوع اضطراب آور را به کلی به ناخوداگاه فرستاده و وجود آن را انکار می کنیم. ذهن موجود ضعیفی است، چیزی رامی پذیرد که شما به آن بگویید.

مثال: موقعیت خوب شغلی را از دست داده اید و به شدت احساس ناکامی می کنید. به ذهن خود بگویید اصلا چنین موقعیتی وجود نداشته و شک نکنید که با اصرار شما او خواهد پذیرفت.

با این روش در واقع صورت مساله را پاک کرده اید و از شر اضطراب رهیده اید.

نکته مهم: حتما درسی را که این تجربه برایتان به همراه داشته بگیرید و بعد آن را انکار کنید.

2: انکار احساس ناخوشایند همراه آن موضوع: موضوع پا برجاست اما شما احساسی را که واقعا درباره ی موضوع دارید را به ناخودآگاه بفرستید و حضور آن حس را انکار کنید. کاری را که از دست دادید اصلا کار در خوری نبوده و شما اصلا دلتان نمی خواسته به این کار دست پیدا کنید.

یادتان باشد همراه انکار خوشایندی موضوع، شخصیت و حیثیت کسی را انکار نکنید.


دوستان عزیزم من دوشنبه ها و چهارشنبه ها آپدیت می کنم. منتظر نظرات شما عزیزان هستم.


قدرتمند و پیروزباشید.


قانون جاذبه

همه ی ما با نیروی کاملا یکسانی زندگی می کنیم. با یک قانون‌ : قانون جاذبه.

این قانون می گوید : هر چیزی را که وارد زندگیمان می شود را٬ خودمان جذب کرده ایم. تمام چیزهایی را که در ذهنمان می گذرد را خودمان جذب می کنیم.

قانون جاذبه اهمیتی نمی دهد که شما چه چیزی را می خواهید و چه چیزی را نمی خواهید. حتی وقتی به چیزی فکر می کنید یا نگاه می کنید که آن را نمی خواهید و با آن مخالفت می کنید آن را به طرف خودتان جذب می کنید. در آن موقع قانون جاذبه در حال عمل است.

هر چیزی که روی آن متمرکز می شوید را به سوی خود جذب می کنید. و هرگاه این تمرکز همراه با احساسات شدید باشد جذب آن سریعتر خواهد بود.

مراقبت از افکار ٬ کار سختی به نظر می رسد اما احساساتمان به ما کمک می کند که بفهمیم که به چه فکر می کنیم. هرچه موقع فکر کردن احساس بهتری داشته باشید این احساس خوب باعث می شود که جهتگیری شما در زندگی بهتر باشد و در زندگی روزمره افکاری را پدید می آورید که زندگی بهتری را در آینده برایتان رقم می زند.

به یک چیز زیبا فکر کنید.به یک موسیقی زیبا گوش کنید تا احساس خوبی پیدا کنید. هر چه احساس بهتری داشته باشید چیزهای خوب را بیشتر جذب می کنید که باعث می شود بالاتر و بالاتر بروید.

وقتی نسبت به چیزی احساس عشق می کنید آن احساس آنقدر بزرگ است که می تواند برایتان خوشبختی را به ارمغان بیاورد..

چرچیل‌: شما جهان خود را می سازید همانطور که در آن پیش می روید. زندگی می تواند کاملا رویایی باشد و اینطور خواهد بود اگر شما این راز را استفاده کنید.

جهان هستی مثل غول چراغ جادوست. غول چراغ جادو فقط می گوید: فرمانبردارم سرورم و همیشه فقط همین حرف را تکرار می کند. پس کافیست که شما فقط آن چیزی را که دوست دارید طلب کنید تا غول چراغ جادو به شما بگوید فرمانبردارم سرورم و خواسته تان را برآورده کند.

پس اگر دانسته یا ندانسته در مورد چیزی که نمی خواهید یا دوست ندارید٬ حرف بزنید یا گله و شکایت کنید یا احساس ناراحتی کنید. غول چذاغ جادو بازهم می گوید: فرمانبردارم سرورم و همان را برایتان فراهم می کند.


آرزو کن٬ بطلب٬ ایمان داشته باش٬ دریافت کن.


آن چیزی را که می خواهید طلب کنید. اکثر ما به خودمان اجازه نمی دهیم آن چیزی را که واقعا دلمان می خواهد را طلب کنیم.

کائنات به افکار شما پاسخ می دهد. برای دریافت شما باید خودتان را با آن چیزی که می خواهید هم جهت کنید. یعنی قدردان باشید و برای دریافت آن شور و اشتیاق داشته باشید.


هر آنچه هستیم نتیجه افکاری است که داشته ایم.


اگر به جای شکایت برای چیزهایی که داری قدر دانی کنید احساس بهتری پیدا می کنید و این باعث جذب چیزهای بهتری به سمتتان می شود. وقتی چیزی را تجسم می کنید آن را پدید می آورید. پس هنگام تجسم همیشه روی نتیجه پایانی متمرکز شوید.

وقتی خود را در موقعیتی که دوست دارید تصور می کنید٬ دیگر احساس نمی کنید که به آن چیز نیاز دارید بلکه احساس  می کنید که آن چیز را دارید و آن احساس باعث می شود که کائنات همان موقعیت را برایتان پدید آورد.

اگر به دنبال حس لذت درونی٬ بینش درونی و آرامش درونی بروید بقیه چیزها برایتان پدیدار می شود.


شما تنها کسی هستید که زندگیتان را می آفرینید چون هیچ کس دیگر نمی تواند برای شما فکر کند.


قدرتمند و پیروز باشید.



سنگ فرش هر خیابان از طلاست

      تاریخ از آن کسانی است که هدف دارند :

  • مردمی که امید دارند فقر نمی شناسند زیرا هر شخص به اندازه هدفهایش ثروتمند می شود.

  • اگر جوانی هیچ چیز نداشته باشد ولی امید و آرزو داشته باشد نیازی به غبطه خوردن ندارد و به یقین با پشت کار موفق خواهد شد.

  • با امید و آرزو می توان جهان را متحول ساخت.

  • بالاترین خطر برای انسان بدبینی و نا امیدی از آینده است.  

  • هرگاه دیگران به شمارش معکوس برای ازبین رفتن کردند شما شمارش را برای ساختن غیر ممکن ها شروع کنید.

      سرسختی :

  • برای رسیدن به موفقیت، قابلیت و توانایی تنها کافی نیست، بلکه اصرار، استقامت و تمرکزهم لازم است و ترکیب اینها می شود سرسختی در انجام کار.

  • هیچ چیز غیرممکن نسیت و تنها عدم سرسختی شما کارها را غیر ممکن می کند.

  • تمام چیزهایی که امروز دارم زمانی آنها را غیر ممکن می پنداشتم و اگر به این طرز فکر ادامه می  دادم اکنون هیچ یک از آنهارا نداشتم.

      نیاز اساسی برای تبدیل غیر ممکن به ممکن :

  • از خود گذشتگی و فداکاری و همخوانی داشتن ظاهر و باطن انسان باهم لازمه های اصلی تبدیل  غیر ممکن به ممکن است.

  • برای تبدیل غیر ممکن ها به ممکن باید هدفتان به بلندی قامتتان و صبر و بردباری شما به اندازه تمام  وجودتان باشد.

     بزرگترین درد :

  • هیچ دردی از این بدتر نیست که انسان با داشتن استعدادهای نهفته که قادر است در آن متخصص شود، بنشیند و غصه بخورد که چرا فلانی استعداد و تخصص دیگری دارد و من آن را ندارم.

  • گوشه نشینی و غصه خوردن و احساس حقارت کردن، خیانت به خالق انسان است.

      فلسفه وجودی انسان :

  • همیشه از خود بپرسید، از شما چه کاری بر می آید و چه سودی می توانید به دیگران برسانید و خود را در رسیدن به منافع جامعه غوطه ور کنید.

  • ما برای این زنده هستیم که قادر باشیم در موقعیت ها و فرصت های مناسب و حساس یک سری  تصمیمات را اتخاذ کنیم، که نهایتا به موفقیت منجر شود.

  • ما برای اتخاذ تصمیم صحیح و موثر باید سطح مطالعه خود را بالا ببریم و برای تصمیم گیری صحیح باید خوب مشورت کنیم.

     افراد با ابتکار و با خلاقیت به تاریخ شکل می دهند :

  • رشد و خلاقیت پنهان و ابتکار انسان، با پرسیدن سوالاتی همچون :

  آیا بهتر از این می توان رشد یافت؟ 

  آیا من تمام سعی خودرا کرده ام؟

  آیا شرایط  فعلی ایده آل است؟

از خود بیدار می شود.


      اهمیت همنشین :

  • زندگی شما تحت تاثیر افرادی است که با آنها همنشینی و ملاقات دارید، بنابراین اهمیت زیادی دارد  که شما با چه افرادی همنشینی و معاشرت دارید.

      استفاده صحیح از وقت :

  • موفقیت و شکست هرکس به طریقه استفاده او از وقت و موقعیتش بستگی دارد.

ارزش دوران و زمان جوانی 3 تا 4 برابر زمان و دوران پیری است. هیچ چیز سرگرم کننده تراز پرکاری و تعدد کاری نیست.


     ارزش رنج و مشقت کشیدن برای فردا :

  • اگر زندگی پر از گلهای زیبای سرخ باشد، این گلها طبیعتا دارای تیغ هستند و اگر شما از تیغ می ترسید حتما نمی توانید از این گلها بچینید و لذت ببرید.

  • موقعیتهای مثبت زندگی از درون رنج و زحمتها شکوفا می شود.

     عوامل امید دهنده  و شادی بخش در کارها :

  • اگر به کار و هنر خود مباهات و افتخار کنید در این صورت کار برای شما سرچشمه شادی می شود.

  • درس را برای پول و رتبه و مقام نخوانید، به تحصیل به عنوان یک کار اجباری نگاه نکنید، آن را به عنوان یک سرمایه گذاری در رسیدن به رفاه و سعادت خود و جامعه بدانید.

  • در کارهای خود به این فکر کنید که: مهم نیست انسان چه کاری انجام دهد، مهم این است که انسان آن را به نحو احسن انجام دهد.
  • خداوند همیشه همراه من است و بر اعمالم ناظر و شاهد است و  یاری دهنده کارهای من .


                                                        


نویسنده : کیمو چونگ ( ریس و موسس شرکت های دوو است)